آخونده رفت پيش دكتر گفت : آقاي دكتر ، من چند وقته گوزم نه صدا داره نه بو، نميدونم چرا ...
دكتره ميگه : خوب عزيزم يه گوز بده ببينم ...آخونده ميگوزه بعد دكتره مياد مي شينه شروع مي كنه به نوشتن ...آخونده ميگه : آقاي دكتره مشخص شد چي بود ...
دكتره ميگه : بله يه سمعك براي گوشت نوشتم ... يه قطره هم براي بينيت ... بيرون رفتي در رو هم باز بزار خفه شدم
No comments:
Post a Comment